یک شنبه 1 بهمن 1396 |
نشستم قهوه ای خوردم ،گرفتم فال زیبای
عجب صبح دل انگیزی ، عجب دنیای رویایی
ته فنجان نشان میداد که هستم اندکی عاشق
دلم بی کینه و مکر است ، شدم با خلق من صادق
دو دستم خالی است و من کمی دلواپسی دارم
درون سینه ام جایی ، برای یک کسی دارم
نشستم در خیال خود نگاه کردم ته فنجان
ندیدم نقش زیبایی ، من از اینده ام در ان
* حیدری* ( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|