یک شنبه 8 بهمن 1396 |
چوپانی بود روزی بین خلق
در دروغ و در دغل او بود قرق
حرفهایش بود از روی ریا
انقدر گفتش دروغ ، شد رو سیا
هر دروغی که بگفتش بر زبان
بود فکر فتنه بین مردمان
وعده میداد و امیدی بر نفاق
تا کند خاموش بهر خلق چراغ
لیک مردم گشته بودند اشنا
دیده بودند مکر مرد با ریا
مردمی که عاقل و فهمیده اید
چوپان با ریا را دیده اید
باور حرفهای او را ول کنید
فکری اندر حل هر مشکل کنید
با طناب پوچ فتنه بی یقین
گر بگیری دست ، می افتی زمین
* حیدری*( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|