یک شنبه 15 بهمن 1396 |
سراسر زندگیم، حسرت و آه و ارزوست
ندیده ام به عمر خویش انکه شود به ما چو دوست
خدا که افرید مرا ، گمان کنم برده زِ یاد
سهم مرا نموده غم، ندیده ام لحظه شاد
تولدم برای من بجز عذاب و غم نبود
دلم به ارزو بماند ، اینهمه ارزو چه سود
خدای من خدای من ، کمی خدای من بمان
شدم میان این همه مشکل و بی کسی نهان
* حیدری*( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|