یک شنبه 15 بهمن 1396 |
کچلم کرد غم عالم و ویران گشتم
بسکه از خلق بدی دیدم و گریان گشتم
روزگار روز مرا همچو شبی تار نمود
همسرم زندگیم را چو بسی زار نمود
به جوانی چو جوانمرگ شدم در دنیا
ظاهرا هستم و در اصل شدم یک رویا
روزگاری من و دنیا همگی بودیم شاد
رفت ایام قشنگ لیک چقدر زود زِ یاد
غم سپر کرد خودش را که مرا پیر کند
از همه چیز و همه خلق خدا سیر کند
سهم من بود مصیبت به زمین کو انصاف
خوشی اش بود چو حسرت ، ای خدا کو انصاف
* حیدری*( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|