پنج شنبه 28 دی 1396 |
نشسته بودم روز سیزده به در
خیره شدم به دیوار و من به در
مونده بودمکجا برم به گردش
برم با خودرو یا برم با نرمش
برم یه جا که باشه خوب وخلوت
من بشینم تو ارامش و راحت
هرچی که فکر کردم دیدم نمیشه
سیزده بدر تفریح نرم چی میشه
برم باید همش توی شلوغی
نشون بدم شادم ولی دروغی
گفتم بزار امروز بمونمخونه
سیزده بیرون رفتن شده بهونه
روزی که میشه طبیعت پایمال
هر جا نگاه کنی میبینی اشغال
یه عده میرن تو هوای عالی
میگنقلیون کشیدن داره حالی
طبیعت و هوا رو ول میکنن
تو خوشیها یه کمدل دل میکنن
بیاید اگه میرین توی طبیعت
رفتارتون باشه پر از معرفت
محیط زیست رو نکنید خرابه
این ارزو نگید یه جور سرابه
* حیدری*( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|